سلام به پسر گل خودم - فدای اون قیافت که تو اینقدر خوش اخلاقی. عزیزم از تولد دیروز بابایی برات بگم که چون شب شهادت بود ما تولد با مامان بزرگ .... افتاد اخر هفته. ولی من تصمیم گرفتم که سه نفره تولد بگیرم. بابا عصری از سر کار اومد خونه و منم اصلا بهش نگفتم که چه برنامه ای دارم ( سورپرایز)**** من و تو اماده شدیم و به بابا گفتم که میریم پارک و ... خلاصه اومدم سر کوچه و اژانس گرفتم و دوتایی رفتیم اول کلی میوه خریدیم و بعدم کیک+ شمع .... اومدیم سوپر هم کلی خرید کردیم و ... اومدیم خونه بابا کلی سورپرایز شده بود. خلاصه شام ساندویج خوردیم و بعدم من یک میز خوشگل چیدم چند تا عکس گرفتیم و بابایی هم کلی خوشحال شد. عزیزم ت...